واسه این تابستون (مثل تابستونهای قبلی) کلی برنامه دارم. یه عالمه کار هست که میخوام انجام بدم. کلی عادت که باید بخشی از زندگیم بشن و کلی مهارت که باید یاد بگیرم. 🙂
- وبلاگ خودم
- یه سایت احتمالی دربارۀ معرفی فیلم
- احتمالا طراحی گرافیکی (فوتوشاپ و ایلستریتور-مربوط به همون سایته ست)
- احتمالا نقاشی سیاه قلم (مربوط به مورد بالا ولی مدتها بود دوست داشتم یاد بگیرم)
- نوشتن
- کتاب خوندن
- باشگاه رزمی
- متمم
- برنامه نویسی (خود این کلا جهتش قطعی نیست. اما فعلا توی طراحی وبم. هم بک و هم فرانت.)
- تازه دوست دارم برم توی یه مغازه هم کار کنم
- زنده نگه داشتن فرآیند یادگیری زبان انگلیسی
میدونم که اگه بخوام دنبال همۀ خرگوشها بدوم هم آخرش به هیچکدوم نمیرسم. میشم همهکارۀ هیچکاره.
قبلا درباره تمرکز یا پخش کردن انرژی یه پستی منتشر کرده بودم.
الانم فقط باید فکر کنم ببینم اولویت و اهمیت بیشتر با کدوم موارد فهرستمه. فقط میدونم اینایی که بولد کردم اصلا قابل خذف نیستن. انتخاب واقعا سختیه. از طرفی هم با شناختی که از خودم دارم میدونم اصلا نمیتونم همهش رو انجام بدم که حالا از هرکدوم یه ذره انجام شده باشه.
لعنت به این زندگی. همین دو سه هفته پیش توی یکی از کامنتهای جدید استاد شعبانعلی یک چیزی خوندم با این مضمون که البته فعلا نتونستم پیداش کنم. ایشالا بعدا پیداش کردم لینکش رو میذارم:
«این که در طول ده سال هرسال رو در یک عرصه فعالیت کنی خیلی بهتره از اینه که کل ده سال همزمان درگیر ده فعالیت باشی.»
پس شاید منم باید مثلا این تابستون و کلا یک سال آینده رو به صورت ماه ماه یا دو هفته دو هفته بخش بندی کنم و توی هر دوره زمانی روی یک حوزه متمرکز بشم. شاید این فکر خوبی باشه.