بد نیست هر از گاهی خودمون رو امتحان کنیم. مثلا سعی کنیم یه مفهوم یا جمله یا عبارت رو با کلمات یا ساختارهای مختلفی بیان کنیم. نمیدونم حتی درست انجامش دادم یا نه. اما مهم نیست.
اینجا یه نمونهاش هست.
این جمله اول جور دیگهای به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم با استعارهها و کلمات مختلف همون مفهوم اولیه رو تصویر کنم. به طور کلی دربارۀ رابطۀ تلاش با موفقیت و شکست صحبت میکنم. این که با تلاش ممکنه موفق بشی یا نشی. اما بدون تلاش قطعا موفق نمیشی.
ممکنه تلاش کنی و نشه. اما اگه تلاش نکنی قطعا نمیشه.
تلاش تضمین موفقیت نیست اما تلاش نکردن تضمین شکسته.
کوشش کردن میتونه باعث موفقیت بشه اما تنبلی کردن قطعا باعث شکست میشه.
منتهی شدن تلاش به موفقیت یه احتماله، منتهی شدن تنبلی و سستی به شکست یه قطعیت.
موفقیت بدون تلاش ممکن نیست اما شکست با یا بدون تلاش هم رخ میده.
ممکنه راه بری/بدویی و نرسی. اما اگه راه نری/ندویی قطعا نمیرسی.
ممکنه شنا کنی اما باز هم غرق بشی. اما قطعا اگه شنا نکنی غرق میشی.
اگه بجنگی یا میبری یا میبازی. اما اگه نجنگی قطعا میبازی.
توی اتک آن تایتان هم ارن و میکاسا یه چیزی میگن. البته اونجا بحث مرگ و زندگی بود اما باز هم شنیدنش خالی از لطف نیست:
«بجنگ. اگه ببازی میمیری. اگه ببری زنده میمونی. اگه نجنگی نمیتونی ببری.»
میخواستم توضیح ندم و تمرکز روی همین بحث کلمات و مفاهیم باشه. اما یه توضیح کوتاهی بدم.
حرف من اینه:
تلاش = وجود دارد => ((موفقیت = یا وجود دارد یا ندارد) یا (شکست = یا وجود دارد یا ندارد))
تلاش = وجود ندارد => ((موفقیت = قطعا وجود ندارد) و (شکست = قطعا وجود دارد))
درباره موفقیت قبلتر یه چیزکهایی نوشتم. اما یه ایدههایی دارم، نمیدونم بینشون حرف جدیدی باشه یا نه. اما به هرحال شاید یکی از پستهای آینده دربارۀ موفقیت و نقش ما در زندگیمون باشه. این نوشته که «کامینگ سون» هست، به بحث جبر و اختیار هم ارتباط داره.
اگه بتونم باز هم به حالتهای مختلف همون مفهوم اولیه اضافه میکنم.