اعتراف می‌کنم که من آدمِ اینکه خودم بشینم زبان بخونم نبودم. شاید ۶۰-۷۰ درصد دانش زبانی‌ام رو مدیون کلاس زبان رفتن باشم. ۵ سال کلاس زبان رفتم. دو سال در کانون زبان ایران زبان خوندم. اسم کتاب‌مون هم “English Time” بود. کتاب بدی نبود. اما به نظرم زیادی سرعت آموزش پایین بود. هم تقصیر معلم‌ها بود و هم کتاب.

بعد از دو سال رفتم به یک کلاس زبان به اسم برتر. سرچ نکنید. از این‌هایی بود که یک شعبه دارن. مثل کیش و ملل و غیره نبود. خلاصه توی برتر هم سه سال خوندم. کتاب‌مون “American English File” بود. واقعا کتاب خوبی بود.

اما فضای کلاس. این چیزی که می‌گم خود زبان‌آموز درک می‌کنه. در کانون زبان ایران که بودم، شاید active ترین و گروهی‌ترین حرکات‌مون این بود که از هم دیگه سوال می‌پرسیدیم. چه سوال‌هایی؟ کتاب «انگلیش تایم» تا حد زیادی یک کتاب تصویری محسوب می‌شد. مثلا (به انگلیسی) می‌پرسیدیم: این پسره که کلاه قرمز داره داره چیکار می‌کنه؟ جالب بود بعد دو سال هنوزم بیشتر محتوای کتاب‌مون تصویری بود. حسابی تنبل بارمون آوردن.

البته از حق نگذریم یک معلم خوبی داشتیم به اسم آقای یوسفی. اون موقع بهش می‌خورد بالای چهل داشته باشه، موهاش کاملا جوگندمی بود. قدش بلند، پوستش سبزه، دماغش یکم بزرگ و لهجه‌اش عالی بود. روز اول خودش رو تام کروز معرفی کرد. اون زمان خیلی تو فاز فیلم دیدن نبودم اما تام کروز رو می‌شناختم. بگذریم. ایشون منهای بشاش بودن و طنز بودن کلاس‌هاش، از روش‌های جالبی هم استفاده می‌کرد. مثلا یادمه اگر آخر کلاس وقت اضافه می‌آوردیم، پانتومیم اجرا می‌کردیم. من خودم بار اول گند زدم. Chicken (به معنی مرغ) رو با kitchen (به معنی آشپزخانه) اشتباه گرفتم. اما به طور کلی کارم بد نبود.

حالا من می‌گم آقای یوسفی لهجه‌اش عالی بود. «عالی» اون زمان تعریفش برای من این بود: اگر کسی خیلی ادا درآورد و من هم درست نمی‌فهمیدم چی می‌گه، یعنی طرف لهجه‌اش عالیه. از اون طرف یک خانمی بود به اسم دوگونچی ایشون سنش زیر سی بود. توی فارسی هم یک لهجۀ ترکمن‌مانند یا آسیای میانه‌طور (مثل تاجیکستان) داشت. من نژادپرست نیستما ولی چون بحث لهجه بود گفتم.

توی کلاس‌ زبان‌هایی مثل «کانون زبان ایران» (همونی که زیر مجموعه آموزش پرورش و کانون پرورش فکریه) همه چیز خیلی خشکه. مثلا سیستم اداری به حدی انعطاف‌ناپذیر بود که نمره‌ات اگر ۷۴ (کف ۷۵ بود) می‌شد، می‌افتادی. یک قانونی هم بود که من فقط به شکل شایعه شنیدمش و منبع موثقی نداشت. می‌گفتن اگر کسی سه ترم پشت هم صد بشه، یه ترم می‌تونه شهریه نده. من خودم فکر کنم در طول ۸-۹ ترمی که رفتم، دو یا حداکثر سه بار صد شدم البته نه به صورت متوالی. خلاصه نفهمیدیم راست بود یا نه.

یکی از حرکات کثیفی که توی کانون زبان زدن که احتمالا جاهای دیگه هم هست، این بود که باوجود اقرار من به صفر بودنم گیر دادن که باید تعیین سطح بدی. چرا؟ چون تعیین سطح برای ما هزینه و برای اونا درآمد بود.

من موقعی که صفر کیلومتر بودم هم توی ک. ز. ا. هم آزمون کتبی دادم و هم شفاهی. جوری …. (بخونید گند زدم) که طرف سوال سوم رو نپرسید.

 

بگذریم. رفتم استارت و سه ماه آزگار چند صفحه از روی هر حرف نوشتم و …

توی قسمت بعد از کلاس برتر می‌گم.