دلم میخواست امروز که از سفر اومدم یک پست پر و پیمون بنویسم. ولی نشد. ماشاءالله از زمین آسمون میباره: کارهای مدرسه، عطش برای پیاده روی، نوشتۀ سایت (که خیر سرم دارم مینویسم)، کارهای مربوط به خانه و خانواده و … .
البته مطئنم که مشکل، کمبود زمان نیست. مشکل مدیریت زمان و اهمال کاری منه که درستش میکنم. امروز یک حرکتهایی زدم که حداقل از نظر روحی، انگیزه رو به دست بیارم.
این چیزی که میگم بهش اعتقاد دارم. شاید بگید این حرف آدمهای تنبله و … اما من بهش (درست یا نادرست) معتقدم.
«قرار نیست همه چیز به یکباره گل و بلبل بشه. هیچ معتادی یک شبه ترک نمیکنه. من هم یک شبه از آدم تنپرور به یک آدم پرشور و پرکار تبدیل نمیشم.»
هیچ چیز نمیتونه بینقص باشه. حتی نمیتونه بهتر باشه، اما میتونه کمتر بد باشه.
این طرز تفکر، اون دنیای رنگی که «اگر اراده کنی همه چیز یک شبه درست میشه» رو از بین میبره و فقط من میمونم و واقعیات. قبول حقیقت (هرچند تلخ) بهترین قدم ابتدایی برای پیشرفت و تغییره.
همینجا قول میدم که سعی کنم، بیشتر بخونم و بیشتر بنویسم. دلم میخواد هرچه زودتر موتور سایت بیفته روی دور. اصلا کدوم صاحب سایتی دلش میخواد یک سایت شخصی بیمحتوا و پر از پستهای خالی داشته باشه؟ پس منم از وضع راضی نیستم اما به هرحال پروسه تلاش کردنم یکم طول میکشه.
نمیخوام فقط حرف باشه، امیدوارم تا چندروز دیگه تغییرات دیده بشن. مثلا چندتا پست خوب بذارم روی سایت.